Reborn as the Enemy Prince

لی هیونگ ووک، امپراطور فولاد، آخرین بازماندۀ بشریت، درحالی که تلاش می‌کرد آینده رو تغییر بده کشته شد. «ارتش؟!! از بین این همه جا چرا ارتش؟»

لی گیلسو مدرسه‌ش رو عوض کرد تا از جهنم قلدری سازمان‌یافته فرار کنه. تو مدرسۀ جدید، هیچ قلدری وجود نداره ولی بازم خشونت مدرسه‌ای هست! چطور؟ دنیایی از خشونت منصفانه برای دانش آموزان: «زمین مبارزه». داخل زمین مبارزه، دانش آموزان مبارزه می‌کنن و از خشونت لذت می‌برن. آیا لی گیلسو که تا حالا فقط کتک‌خوردن رو تجربه کرده، می‌ت...

کیم چئونگ‌ها، شمشیر زن افسانه‌ای و ملکۀ چوسان، طی توطئه‌ای در قصر دچار تراژدی غمناکی شد. او که دوباره به‌عنوان پارک داجین، دانش آموزی دبیرستانی که قربانی قلدری است، متولد می‌شود. حال با قرن‌ها مهارت، آمادۀ اجرای عدالت و ضدحمله است.

قهرمان داستان، کوون یونگجین، به خرافات اعتقادی ندارد؛ اما درست بعد از تولد 16 سالگی خود با اتفاقات باورنکردنی روبه‌رو می‌شود.

در روز عروسی‌ام، نامزد و دوستم به من خیانت کردند. بعد از خیانت اون‌ها از پله‌ها پایین افتادم و مردم. وقتی چشمانم رو باز کردم، به گذشته برگشته بودم. من این رو نعمتی از طرف خدا می‌دونستم چون به من این فرصت داده شد که منصفانه انتقام بگیرم؛ با این حال، این چرخۀ تکراری هرگز به پایان نمی‌رسید. اگر در انتقام شکست بخورم، به‌خا...

هان‌مارو پس از چهار شکست در امتحان «خدمات ملکی درجۀ نهم» و پیچ‌وخم‌های فراوان، سرانجام موفق شد به‌عنوان یک کارمند دولتی ویژه، زیر نظر «وزارت محیط زیست» مشغول شود. «خداحافظ، گوسیون! خداحافظ، جعبه‌های غذاخوری فروشگاه رفاه!» اما لذت گذشت کوتاه مدت بود؛ چرا که مشخص شد این سِمت‌سازمانی فرای یک شغل عادی است؟! شیاطین،...

وقتی چشمانم را باز کردم، درون یک رمان قرار گرفتم؛ [تولد یک قهرمان]. [تولد یک قهرمان] رمانی بود که با تمرکز بر ماجراهای شخصیت اصلی، چوی هان، پسری دبیرستانی که همراه با تولد قهرمانان بی‌شمار قاره، به بعد متفاوتی از زمین منتقل شده بود. و من به‌عنوان بزرگ‌ترین فرزند خانوادۀ کنت وارد این رمان شدم...

تقلب کردم تا یه شخصیت تو بازی بسازم. بعد فشار دادن دکمه وقتی به خودم اومدم، تبدیل به شخصیت کشیش فسادی که ساخته بودم شدم. شخصیتی که آمار ضعیفی داره و همه ازش متنفرن! تنها چیزی که داشتم یه دست قطع شده بود، این دست الهه‌ست!؟

در گوشه و کنار دنیا داستان‌هایی شنیده میشه از افرادی که شکست خوردن و تونستن با قدرتی عظیم برگردن و انتقام بگیرن. افرادی که عزیزترینشون به اون‌ها خیانت می‌کنه یا به چشم همه‌ی افراد خانوادشون به چشم آشغال دیده میشن. ولی این داستان نه درباره‌ی انتقام گرفتنه و نه خالی کردن خشمم بر سر مردم دیگه، بلکه این داستان به اوج رسون...

32 years ago—judgement day. Humans were driven to the brink of extinction by the sudden appearance of monsters. However, with the appearance of supernatural powers and the awakening of abilities, the battle went into its next phase. After a fierce battle, the lost lands were reclaimed. The surviving monsters formed dun...