Juvenile Law

من اون آدمی که دیگران فکر می‌کنن نیستم. من، دیون هارت، یه آدم ضعیفم که هر وقت استرس داره خون بالا می‌آره؛ ولی در عین حال، من کنت هارت هستم، کسی که راجع بهش دچار سوءتفاهم شدن و فکر می‌کنن خیلی قویه، برای همین همه من می‌ترسن.

آدرین لارنس، پسر جوون خانوادۀ لارنس که بعد از اتمام زندگی قبلی خود تناسخ پیدا کرده و وارد این دنیا شده است، حالا در دهۀ دوم زندگی تونسته توی یک بازی، گنجی به نام «سرنوشت مانوئل لوکاس» رو پیدا کنه. گنجی که توسط مانوئل، جادوگر بزرگ شهر راندل، پنهان شده بود. اما حالا که این گنج رو پیدا کرده، شاهد تاثیرات این گنج بر روی زن...

خواندن مانهوای How to Live as an Illegal Healer. روزی کانگ‌سونگ‌هیون در قارۀ آزول از خواب بیدار شد و پی برد که در کره نیست؛ بلکه به دنیایی خیالی پرتاب شده است... «چی شد که از اینجا سر در آوردم؟» داستان شفاگری که قدرت شفادهندگی ندارد...!

دوکجا، یک کارمند معمولی، کسی است که از خواندن رمان محبوبش، سه راه زنده‌ماندن در آخرالزمان، لذت می‌برد. اما زمانی که این رمان به اتمام رسید، دنیا به ناگه دستخوش تغییر شد؛ روایات ناول به واقعیت بدل شدند و انسان‌ها در تنگنا قرار گرفتند. در آن دوران طاقت‌فرسا، بشر پرده از چهرۀ حقیقی خود برآشفت. آن زمان که انسان‌ها به‌دنبال...

لی هیونگ ووک، امپراطور فولاد، آخرین بازماندۀ بشریت، درحالی که تلاش می‌کرد آینده رو تغییر بده کشته شد. «ارتش؟!! از بین این همه جا چرا ارتش؟»

لی گیلسو مدرسه‌ش رو عوض کرد تا از جهنم قلدری سازمان‌یافته فرار کنه. تو مدرسۀ جدید، هیچ قلدری وجود نداره ولی بازم خشونت مدرسه‌ای هست! چطور؟ دنیایی از خشونت منصفانه برای دانش آموزان: «زمین مبارزه». داخل زمین مبارزه، دانش آموزان مبارزه می‌کنن و از خشونت لذت می‌برن. آیا لی گیلسو که تا حالا فقط کتک‌خوردن رو تجربه کرده، می‌ت...

شاهزادۀ ضعیف یک کشور ناچیز، دیوی. پس از به کما رفتن، روحش به معبدی فرار کرد که در آن روح قهرمانان گرد هم می‌آمدند. او هزار سال تمرین کرد و اکنون به‌عنوان یک قهرمان با حداکثر سطح بازگشته است! داستان با طراوت زندگی سلطنتی و انتقام دیوی به تازگی آغاز شده است.

بعد از باخت در جنگ و نابودی سرزمینم، به‌عنوان شاهزادۀ کشور دشمن بیدار شدم. شاهزاده کالیان، ضعیف‌ترین عضو خانوادۀ سلطنتی، کسی که قرار بود به‌زودی بمیره... اگه این شانسِ من برای نجات سرزمین مادریمه، پس انتخابی جز زنده موندن ندارم!

او ده‌ها و صدها تناسخ گذرانده است. از امپراتور رزمی تا فتح همه چیز در بهشت و آسمان‌ها، او به همه چیز رسیده بود. تنها چیزی که الان می‌خواست این بود که بالاخره استراحت کند، اما چرخۀ لعنتی تناسخ پایان نمی‌یافت! در آخرین تناسخ، خود را به‌عنوان سئوک جین هو، کوچک‌ترین پسر خانوادۀ سئوک - برجسته‌ترین قبیلۀ تجاری در دشت‌های مر...

وقتی چشمانم را باز کردم، درون یک رمان قرار گرفتم؛ [تولد یک قهرمان]. [تولد یک قهرمان] رمانی بود که با تمرکز بر ماجراهای شخصیت اصلی، چوی هان، پسری دبیرستانی که همراه با تولد قهرمانان بی‌شمار قاره، به بعد متفاوتی از زمین منتقل شده بود. و من به‌عنوان بزرگ‌ترین فرزند خانوادۀ کنت وارد این رمان شدم...