فانتزی

گیلاین پردیوم، شاه مزدور و یکی از هفت فرد برتر قاره، در تلاش برای گرفتن انتقام خانوادۀ سقوط کردۀ خود، جنگ بزرگی را آغاز کرده بود؛ برنامه‌های انتقام او به آرامی پیش می‌رفت تا اینکه توسط آیدن، کسی که هیچ‌وقت انتظار ظاهر شدنش را نداشت، کشته شد. گیلاین گمان می‌کرد مرده است، اما قبل از سقوط خانواده‌‌اش به‌‌عنوان نسخه‌‌ای ج...

کاری دیگر از استودیوی مانهوا «SSS-Class Suicide Hunter» پسر جوان، مطمئن شو که زنده بمانی! بعد از آنکه عمویش باعث سقوط خاندانشان شد، تنها چیزی که برای بوریس جوان به جای مانده بود، شمشیر «زمستان‌گر» بود؛ اما چه کسی فکر می‌کرد که این گنجینه، خیلی زود عامل بحران دیگری شود؟ هر بار که مردم «زمستان‌گر» را هدف قرار می‌دادند...

تقلب کردم تا یه شخصیت تو بازی بسازم. بعد فشار دادن دکمه وقتی به خودم اومدم، تبدیل به شخصیت کشیش فسادی که ساخته بودم شدم. شخصیتی که آمار ضعیفی داره و همه ازش متنفرن! تنها چیزی که داشتم یه دست قطع شده بود، این دست الهه‌ست!؟

سنت بری که باید شیطان را در میان سه خانوادۀ دارای قدرت و نفوذ غیرانسانی شناسایی کند، تنها از طریق قدوسیت الهی‌اش می‌تواند شیطان را تشخیص دهد. «با چه کسی ازدواج خواهی کرد؟» بریل برای فرار از دو زندگی جهنمی قبلی، دوک بِین، شیطان واقعی را انتخاب می‌کند. او برای زنده‌ماندن و شاید برای گرفتن انتقام بی‌رحمانه از کسانی...

دوکجا، یک کارمند معمولی، کسی است که از خواندن رمان محبوبش، سه راه زنده‌ماندن در آخرالزمان، لذت می‌برد. اما زمانی که این رمان به اتمام رسید، دنیا به ناگه دستخوش تغییر شد؛ روایات ناول به واقعیت بدل شدند و انسان‌ها در تنگنا قرار گرفتند. در آن دوران طاقت‌فرسا، بشر پرده از چهرۀ حقیقی خود برآشفت. آن زمان که انسان‌ها به‌دنبال...

یک روز، دروازه‌ای میان آسمان‌ها باز شد که تهاجم هیولاها را به‌دنبال داشت. قدیس‌هایی که به دنیای ما برگشتند، ویژگی‌های خارق‌العاده‌ای به انسان‌ها بخشیدند؛ ولی در این بین، جوانی 22 ساله به نام هانیول که قدرتی متفاوت داشت، با دریافت «انرژی تُهی آبی» در مسیر قدیس شدن قرار گرفت...

لی هیونگ ووک، امپراطور فولاد، آخرین بازماندۀ بشریت، درحالی که تلاش می‌کرد آینده رو تغییر بده کشته شد. «ارتش؟!! از بین این همه جا چرا ارتش؟»

مانهوای Jungle Juice؛ در بازار، حشره‌کشی مرموز به‌نام «جوهر جنگل» پیدا شد که مردم را به نیمه حشره-انسان تبدیل می‌کرد. جانگ سو-چان، دانشجویی که همیشه چیزی رو مخفی می‌کرده، در نهایت رازش آشکار شده و در این دنیای کثیف، غرق می‌شود. او با تبعیض بین انسان‌ها مبارزه خواهد کرد. یک داستان اکشن و فانتزی با وجود انواع مختلفی ا...

مانهوای Ice Lord؛ داستان دربارۀ پسری از طبقات پایین‌تر و دختری از طبقات بالاتر است که عاشق یکدیگر می‌شوند. این عشق باعث می‌شود تا پدر، دختر را به قتل رسانده و پسر را خشمگین کند...

مرد جوان، یه تیان صاحب تواناییِ کپی کردن استعدادهای دیگران می‌شود و حالا در مقابل تقدیر می‌جنگد تا سرنوشت خود را تغییر دهد. او تلاش می‌کند تا زنده بماند و از‌ خواهرش در برابر حملات موجودات فضایی وحشی محافظت کند. برای اینکه قوی‌تر شود او جست و جوی این دنیای ناشناخته را آغاز می‌کند و می‌تواند راز ورود این موجودات فضایی...

شکارچی یون سئورا فکر می‌کرد که یک کارمند دولتی سطح پایین می‌تواند زندگی‌اش را به‌عنوان شکارچی رنک F بگذارند، اما یک روز، ناگهان او به تنهایی داخل دانجنی کشیده می‌شود. «سیستم لعنتی بدرد نخور!» هنگامی که مرگ در نزدیکی او بود، همه‌چیز با گریه‌هایش زیر و رو شد. 【 درحال بررسی اطلاعات بیدار شده سئورا یون 】 【 ب...

خواندن مانهوای How to Live as an Illegal Healer. روزی کانگ‌سونگ‌هیون در قارۀ آزول از خواب بیدار شد و پی برد که در کره نیست؛ بلکه به دنیایی خیالی پرتاب شده است... «چی شد که از اینجا سر در آوردم؟» داستان شفاگری که قدرت شفادهندگی ندارد...!

خواندن مانهوای Holy Emperor's Grandson Is a Necromancer؛ شخصیت اصلی داستان ما بر اثر یک حادثۀ برق‌گرفتگی جان می‌دهد و در نهایت در دنیایی دیگر در بدن یک شاهزادۀ جوان تناسخ می‌یابد. جالب این است که حرفۀ شخصیت اصلی‌مان همان حرفه‌ای بود که قبل‌تر در بازی مورد علاقه‌اش انتخاب کرده بود. با این حال، همه‌چیز دقیقا به مانند...

بر جهان مسلط شوید! هرچند، هیچ فایده‌ای نداره... با ولگردی مثل من، اینجا نوبت شماست که تظاهر کنید؟ این داستان پسر ولگردی است که در حالی دارایی خود را در راه‌های فانتزی خرج می‌کند که گروهی از پسران را مورد ضرب‌و‌شتم قرار می دهد!

سال ۲۰۴۴، دقیقاً قبل از تخریب جهانی تمامی سیاه‌چاله‌ها، همه به خوبی و خوشی زندگی می‌کردند که ناگهان دنیا به پایان رسید.... وقتی چشم گشودم بیست سال قبل بود و همۀ برنامه‌هایی که برای بازنشستگی داشتم، به باد فنا رفته بودند! من، وو هی‌جه، باید دنیا رو نجات بدم تا بازنشسته بشم.

روزی روزگاری، جادوگری در جنگل خارها واقع در شرق زندگی می‌کرد؛ جادوگر برای هزار سال به خواب فرو رفته بود. روزی شاهزاده‌ای زیبارو با موهایی طلایی جادوگر را پیدا کرد. اما افسوس... شاهزاده کودکی بیش نبود. جادوگر شاهزاده را زیر بال و پر گرفت و از او مراقبت کرد؛ ولی زمانی که به سن 15 سالگی رسید، شاهزاده را رها کرد. و...

در روز عروسی‌ام، نامزد و دوستم به من خیانت کردند. بعد از خیانت اون‌ها از پله‌ها پایین افتادم و مردم. وقتی چشمانم رو باز کردم، به گذشته برگشته بودم. من این رو نعمتی از طرف خدا می‌دونستم چون به من این فرصت داده شد که منصفانه انتقام بگیرم؛ با این حال، این چرخۀ تکراری هرگز به پایان نمی‌رسید. اگر در انتقام شکست بخورم، به‌خا...

راز، قدرت، آشوب. جئونگ، شیطان داس سلاخ، با کشتن مردم احساس خوشحالی می‌کند. چهرهٔ او شبیه به موک گیونگ وون، سومین ارباب جوان عمارت شمشیر موک، هست... «اگه وانمود کنی که من هستی و به‌جای من زندگی کنی، درآینده اجازه می‌دم زندگی آزاد و خوبی داشته باشی.» «واقعا همچین فرصتی بهم می‌دی؟» او ارباب جوان سوم را می‌کشد و به...

یی‌جه به‌عنوان هیلی تناسخ یافته است، دختری اشراف‌زاده که قبل از ازدواجش خود را به رودخانه انداخت. حال ارواحی انتقام‌جو را در کنار پادشاه می‌بیند. زمان صرف رهایی شاه رودریک از آن ارواح می‌شود. همان‌طور که رودریک وقت خود را با یی‌جه می‌گذراند، متوجه تغییراتی عجیب در وضوح ذهنی و وضعیت جسمی خود می‌شود…

کاسیا، توسط بهترین دوستش که نامزد برادرش بود مورد خیانت قرار گرفت و همه چیزش را از دست داد اما سرنوشت فرصت دیگری به اون میدهد. او در این زندگی میخواهد از عشق بین برادر و دوستش جلوگیری کند در حالی که تغییر احساسات کاری غیرممکن است. غرق در ناامیدی، نوری میابد. قهرمان شمال، دوک اعظم و برادر ناتنی امپراطور گویا کلید حل مشک...